داستان کوتاه عاشقانه داستان های کوتاه عاشقانه عصای سفید 931219

داستان های کوتاه عاشقانه : داستان کوتاه عاشقانه عصای سفید

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی
دخترک کمی آن طرف تر بر روی نیمکت چوبی در کنار پیرمرد نشسته بود و رو به آب نمای سنگی گریه می کرد .
پیرمرد از دخترک پرسید :
– ناراحتی؟
– نه
– مطمئنی ؟
– نه
– چرا داری گریه می کنی ؟
– دوستام منو دوست ندارن
– چرا دوست ندارن؟
– جون قشنگ نیستم .
– تا حالا کسی این رو بهت گفته ؟
– چی رو؟
– این که تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم .
– راست میگی ؟
– از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستانش شاد شاد دوید ؛
لحظاتی بعد پیر مرد داستان کوتاه عاشقانه ما اشک هایش را پاک کرد، کیفش را باز کرد و عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!

یکی از زیباترین داستان های کوتاه عاشقانه ای که شنیده ایم که از صفا و صمیمت سخن می گوید و امیدواریم که از این داستان کوتاه عاشقانه لذت برده باشید.

داستان های کوتاه عاشقانه زیبا

داستان های کوتاه عاشقانه:داستان کوتاه عاشقانه زیبا

دختر: می دونی! دلم… برای یک پیاده روی با هم… برای رفتن به مغازه های کتاب فروشی و نگاه کردن کتاب ها… برای بوی کاغذ نو… برای راه رفتن با هم شونه به شونه و دیدن نگاه حسرت بار دیگران… آخه هیچ زنی نیست که مردی مثل مرد من داشته باشه!
پسر: آره می دونم… می دونم… دل من هم تنگت شده… برای دیدن آسمون زیبای چشمات… برای بستنی های شاتوتی که باهم می خوردیم… برای خونه ای که توی خیالمون ساخته بودیم ومن مرد اون خونه بودم….!
دختر: یادت هست همیشه می گفتی به من می گفتی خاتون”
پسر: آره… واسه این که تو منو یاد دخترهای ابرو کمون دوران قجر می انداختی!
دختر: ولی من که خیلی بور بودم!
پسر: آره… ولی فرقی نمی کنه!
دختر: آخ چه روزهای خوبی بودن… چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو داره… وقتی توی دستام گره میشدن… مجنون من…
پسر: …
دختر: چی شد چرا هیچی نمیگی؟
پسر: …
دختر: منو نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…
پسر: …
دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا گریه دارن… فدای توبشم…
پسر: خدا… نه… (گریه(
دختر: چرا داری گریه میکنی؟
پسر: چرا گریه نکنم… ها؟
دختر: گریه نکن دیگه … من دوست ندارم مردم گریه کنه… جلو این همه آدم… بخند دیگه… زود باش بخند…
پسر: وقتی دستات رو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو پاک کنه …
دختر: بخند ای همه داستان عاشقانه زندگی من … و گرنه من هم گریه خواهم کرد…
پسر: باشه… قبول… تسلیم… گریه نمی کنم… ولی اصلا نمی تونم بخندم
دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی واسم خریدی؟
پسر: آخه توکه میدونی من از این داستان ها خوشم نمیاد… ولی امسال برات یک هدیه خوب آوردم…
دختر: چی…؟ زودباش بگو بهم دیگه… آب از لب و لوچه ام آویزون شده …
پسر: …
دختر: باز که ساکت شدی؟
پسر: برات… کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… و یک بغض ابدی و طولانی آوردم…!
تک عروس گورستان!
خیابون ها پنج شنبه ها دیگه بدون تو هیچ صفایی نداره…!
اینجا کناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم…
نه… اشک و فاتحه
نه… اشک و فاتحه و دلتنگی
امان… خاتون روز های خوب من! توخیلی وقته که…
آرام بخواب بانوی کوچ کرده ی تنهایی من…
دیگر نگران قرص های نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از داستان کوتاه عاشقانه زندگی مان نباش…!
نگران نگاه های خیره مردم به اشک هایم هم نباش
بعد از تو مرد نیستم اگر بخندم…
آرام بخواب خاتون….


سعدی گلستان سعدی بوستان سعدی شیرازی

ویژگی های رفتاری سعدی

سعدی، شاعر جهاندیده، و خالق آثار بوستان سعدی و گلستان جهان گرد و سالک سرزمین های دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران مکان های مقدس همراه می کرد. از پادشاهان حکایت ها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می گذراند.
سفاکی و سخاوتشان را نیک می شمرد و گاه عطایشان را به لقایشان می بخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می شد و خامی دوران جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می داد.
بنا بر روایت خود سعدی، ایجاد آثاری جاودانه هم چون گلستان و بوستان  فقط در چند ماه، نشانگر آن نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.
آثار وی همچون گلستان سعدی و بوستان سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده تفکرات و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، نشانگر ویژگی ها و خلق و خوی و روش و مسلک ملتی دیرین است و به همین دلیل هیچ گاه شکوه و درخشش خود را گم نخواهد کرد.

سعدی گلستان سعدی بوستان سعدی شیرازی

ویژگی های آثار سعدی (گلستان و بوستان سعدی)

چیزی که بیش تر از هر ویژگی دیگر در آثار سعدی شهرت یافته است سهل و ممتنع” بودن آثار وی است همان چیزی که در گلستان سعدی و بوستان سعدی مشاهده می نماییم.
این ویژگی به این معنی است که اشعار و متون آثار وی در گلستان سعدی و بوستان سعدی و همین طور دیگر آثار وی در نگاه اول سهل” و ساده به نظر می رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد به طوری که در طول زمان های مختلف، همه ی خوانندگان به راحتی با این آثار گران قدر همچون گلستان سعدی ارتباط برقرار کرده اند.
اما آثار سعدی از بعدی دیگر ممتنع” هستند و واژه ی ممتنع” در اینجا یعنی دشوار و غیرقابل دسترس. وقتی بیان می شود شعر سعدی سهل و ممتنع” است یعنی در نظر اول، هر شخصی آثار او را به راحتی می فهمد ولی وقتی می خواهد چون او سخن بگوید می فهمد که این کار چقدر سخت و دشوار و هدف دست نیافتن و غیر ممکنی است.
بعضی دیگر از ویژگی های آثار این شاعر گران قدر پارسی در گلستان سعدی و بوستان سعدی و دیوان وی عبارتند از:

سعدی گلستان سعدی بوستان سعدی شیرازی
نکات دستوری
نکات دستوری در آثار سعدی به درست ترین شیوه ممکن رعایت گردیده است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به حذف شدن و یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات وی نمی شود و سعدی به ظریف ترین و طبیعی ترین شیوه ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این کار برمی آید.

شعر طنز کوتاه و تست هوش و داستان

شعری زیبا از دیوان حافظ شیرازی + داستان عاشقانه + شعر عاشقانه

داستان های کوتاه و سعدی نامه

سعدی ,های ,دختر ,– ,آثار ,داستان ,کوتاه عاشقانه ,سعدی و ,بوستان سعدی ,و بوستان ,… دختر ,داستان کوتاه عاشقانه ,عاشقانه داستان کوتاه ,کوتاه عاشقانه داستان

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

چنل عدالت اتحادی سایت تفریحی و سرگرمی زندگی سوی کمال اولین سایت رسمی همه چی کارشناسی ارشد مدیریت پیام نور گرمسار بوسه خواه دنیای مجازی قوم قاهر خلج مشکلات رفتاری کودکان همراه با داستان های کوتاه و آموزنده poonehplusp عربی دبیرستان